انجمن های عاشقانه لاو کده

نسخه‌ی کامل: دلتنگی های من
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8
دلتنگم
مثه دختر بچه ای که دلش ی چیزی میخواد
ی چیزی مثه آغوش... مثه بوسه
ی چیزی که آرومش

دلم تنگ شده مثه دختربچه ای که
همه چیز و همه کس شو ازدست داد
تا تو رو بدست بیاره

دلم تَنگه مثه تُنگ ماهی قرمر کوچولو
دلم تنگه مثه اون ماهی که دلش دریا میخواست
و توی همون تُنگ به امید روزی که دریارو
می بینه، چشماشو برای همیشه بَست

میدونی؟!
منم یجور ماهی هستم که دلم دریا میخواد
בریــــآے  من همان آغــــوشِ تــــوωــــت  
آره دلتنگم
دلتنگ اونی که بارها و بارها
این دل تنگ منو شکوند...
ولی این دلم دست بردار نیست
گاهی اوقات به قدری تنگ میشه که
اشکم درمیاد
بغضم میگیره
جوری که
تمام وجودم درد میگیره
و دوباره اشکام سرازیر میشه

آره دلتنگمـ
دلتنگـــــ....
دلی که شکستو باید از جاش دراری بندازی سطل آشغال 
خوشم میاد دل لاستیک زاپاس نداره تعویض شه 
همین که شکست دیگه وجودت میریزه به هم 
پس اگه دلتو شکستن دیگه دلو بنداز دور 
آدمهای این دوره زمونه اونی نیستن که تو فک میکنی
مثله خودشون باش تا نخوری زمین
همه میگن:
دلتنگ که میشی...میش ی آدم دیگه
خشن تر...عصبی تر...بی حوصله تر...
به اطرافیانت کاری نداری
همشو نگه میداری و سرکسی
خالی میکنی ک دلتنگ شی


ولی من میگم:
دل تنگ که میشم...میشم ی روانی
روانی تر...عاشق تر....دلتنگ تر...دیوونه تر...
به کسی هیچ کاری ندارم
همشو نگه میدارم و میذارم
واسه کسی که دلتنگشم
تمام دلتنگی ها و احساساتمو
واسه کسی خالی میکنم
دلتنگشم

دلتنگم...
مثه مادری که لباس ورزشی پسرش بوی سیگار میداد Smile(7)
دلم برای تو تنگ شده است
اما نمی دانم چه کار کنم
آرام می گریم
حال آدمی را دارم
که می خواهد به همسر مرده اش تلفن کند
اما نمی کند
چرا که به خوبی می داند
در بهشت گوشی ها را بر نمی دارند ...
دلم تنگه مثه ابرای تیره => آهنگ مرتضی پاشایی که الان وصف حاله منه Smile(7)

دلم تنگه مثه ابرای تیره 
توی حسی مثه زندون اسیره
تو از احساس من چیزی نمی دونی 
که داری بیخودی منو می رنجونی
یه امشب جای من باش جای اونی
که چشماش به در خشک شد ولی عشقش نیومد
یه امشب همسفر باش مثه من 
در به در باش جای اون که به دنیا پشت پا زد
باید کاری کنی آروم بگیرم باد یک لحظه دستاتو بگیرم
باید برگردی امشب باز به این خونه 
اید این لحظه ها یادت بمونه
یه امشب مال من باش مال مردی
که دستاش به جز دست تو همراهی نداره
بذار یادت بیارم چه جوری بی قرارم دل من غیر تو راهی نداره
من از تو یاد گرفتم تمام زندگی رو
حالا با کی بگم این قصه ی وابستگیمو
رو دوش کی بذارم یه دنیا خستگیمو
باید کاری کنی تو که باز مثل قدیما
بهم خیره بشن چشمای خیس و اشکی ما
همین امشب که تنهام باید برگردی اینجا
باید کاری کنی آروم بگیرم باد یک لحظه دستاتو بگیرم
باید برگردی امشب باز به این خونه باید ا
ین لحظه ها یادت بمونه
یه امشب مال من باش مال مردی که 
دستاش به جز دست تو همراهی نداره
بذار یادت بیارم چه جوری بی قرارم
دل من غیر تو راهی نداره
سالها پیش در این روز بدنیا امدم
 
گذشته است درین سالها روزهایی تلخ
 
شیرین هر چند کوتاه و اندک
 
امروز ز گذشته چه در یاد دارم
 
بجز تلخی دیگر هیچ
 
امروز انچه در دل مانده حسرت است و اه
 
رنگ  دیروز تیره است
 
و فردا در غبار تلخی ابهام گم گشته
 
خداوندا این چه غم غریبی است
 
سالها خانه کرده در دل و بیرون نمیرود
 
امروز یکسال بزرگتر شدم
 
ز دیروز و دیروزها
کی این جملرو درک میکنه؟



سخته وفادار به دستایی بمونی که



حتی یک بارهم لمسشون نکردی



یه احمقی مثه من درکش میکنه Smile(7)
در این دنیای بی رحم این کلمه معنایی ندارد!

تنهایی " بغضی که امشب من را میگیرد

فردا خنده ای بر روی لب های بی رحم تو نقش میبندد

میدانم آری درست است دنیآ بی رحم است

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8