ﺩﻟﺘـــــﻨﮕﻢ ....
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻧﻪ ....
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻨﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻭ ....
ﭼﻘﺪﺭ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﻮﺩﻡ !!...
ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ...
ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺳﺮﺩ ﺍﺩﻡ ﻫﺎ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ....
ﺩﻟﻢ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ....
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻮﺩﻡ
ﺑﺎﺷﻢ!! ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻪ ﺣﺮﺹ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﻪ
ﻫﺮﺍﺱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ...
ﺩﻟــــــــــﻢ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ....
ﻫﻤﯿــــــــــن
دلم تنگ شده !
برای یک حادثه ...
حادثه ای شبیه کوبیدن باران به پنجره ...
شبیه باز شدن شکوفه ای در دل سنگ ...
من
دلم تنگ حادثه ای ست...
حادثه ای
شبیه آمدن تو ...
ﺑﻌﺪ از اﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎل ﺑﺎز ﻫﻢ ﺗﻮ را دﯾﺪم و ﻗﻠﺒﻢ ﻟﺮزید
ﺣﺲ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ ﺑﻮد!
ﺣﺲ ﻟﯿﻮان ﺗﺮک ﺧﻮردﻩ ﮐﻪ ﭘﺮ ﻣﯿﺸﻮد از ﭼﺎﯾﯽ داغ . . .
هستند کسانی که از شدت دلتنگی به کما رفته اند !
حرف نمیزنند ؛ راه می روند … نفس میکشند ،
ولی چیزی حس نمیکنند !
فقط فکر میکنند و فکر میکنند … !!!
ساکتم ...
ساکت!!!
اما پرم از حرفهاي تلخ ...
پر از رمز و راز ...
و امروز پس از سالها احساس مي کنم فهميدم ...!
فهميدم وقتي کسي حرفهايت را نمي فهمد ...
بايد در سکوت آرام و بيصدا سوخت !!!
بايد رها کرد....
بايد رفت...
دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم
وقتے محبت کردم و تنها شدم ،
وقتے دوست داشتم و تنها ماندم ،
دانستم باید تنها شد
و تنها ماند
تا ” خـــــــدا ” را فهمید . . .
نيمه شب است
ماه ، در ميان آسمان
جا خوش كرده است
و تو در ميانِ دلِ من ...
غلت مي زنم
از اين سو
به آن سو
و با هر غلت
به تو نزديك تر مي شوم
امشب هم ،
با تو گذشت
اما
با صبحِ بي تو چه كنم ؟!
هَــــرچـــی خَــــراب شُـــد دُرُســـــت کَــــردَیم
جُــــز دِلَــــــــمون هَنـــوز تـــو کارِش مــــوندیم
+ ناراحتی ؟!
_ آره ؛
+ چرا ؟!
_ گفت نتش تموم شده ؛
+ این مگه ناراحتی داره ؟!
_ آخه آنلاینه …
دلتنگــی هایــــَم را زیر بغـل زده اَم
نشسته اَم در انتظار ِ روز های ِ مبـادا !
سهم ِ من از تــو
همـین دلتنگـی ها ییست
که بی دعوت می آینـد
و …
خیال ِ رفتن نـدارند
آدمی که دلتنگ است…
هیچ حرفی حالی اش نیست…
آی آدمــــــــــــها برایش فلسفه نبافید
دلتنگی یعنی
بهش فکر کنی
براش گریه کنی
دعاش کنی
دلتنگی یعنی
با تمام وجود اونو بخوای
دلتنگی یعنی
تو واسه اون می میری
و اون واس یکی دیگه
دلتنگی یعنی
دوسش داشته باشی
ولی کنارش نباشی
دلتنگی یعنی
اشک، گریه،
یعنی
یــِـه دَردِ بـــی دَرمــــون