1396/06/06، 08:26 ب.ظ
مادری که هر روز ﺭﺍﻫﺮﻭﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﺭﻭ ﻣﯿﮑﺸﺪ ،
ﭘﻮﮐﯽ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﻗﺎﯾﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺭﻧﮓ ﺩﮐﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻓﺮﻕ دارد
هیچوقت به ﺍﻟﻤﭙﯿﮏ نرﻓﺘﻪ ﺍما یک ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ …
زندگی ، خسته کننده تر از اونیه که تجربش کنی...!
آدرس لاو کده تغییر کرد mylovekade.ir (آبان 21, 1399)
قوانین انجمن لاو کده (مرداد 11, 1395)
سایت عاشقانه لاو کده (مرداد 11, 1395)
تازه وارد هستید و نمیدونید از کجا باید شروع کنید ؟ " کلیک کنید " راهنمای کامل کاربران تازه وارد (مرداد 24, 1395)
به نام مادر...!
|
1396/06/06، 08:26 ب.ظ
مادری که هر روز ﺭﺍﻫﺮﻭﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﺭﻭ ﻣﯿﮑﺸﺪ ،
ﭘﻮﮐﯽ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﻗﺎﯾﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺭﻧﮓ ﺩﮐﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻓﺮﻕ دارد
هیچوقت به ﺍﻟﻤﭙﯿﮏ نرﻓﺘﻪ ﺍما یک ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ …
زندگی ، خسته کننده تر از اونیه که تجربش کنی...!
1396/06/06، 08:28 ب.ظ
مــــــــــــــادر
نه پاییز با این همه زیبایى دل فریبش نه باران با لطافت و آن صداى آرامش هیچکدام مثل خنده هاى تو براىم شاعرانه نیستند ! زندگی ، خسته کننده تر از اونیه که تجربش کنی...!
لایک شده توسط: Azin
1396/06/08، 07:59 ب.ظ
دغدغهء روزمره ام ، بودن توست !
نفس کشیدنت ..
ایستادنت ..
خندیدنت ..
“مــــــــــادرم”
تو باشی و خدا
دنیا برایم بس است …
زندگی ، خسته کننده تر از اونیه که تجربش کنی...!
لایک شده توسط: Azin
1396/06/08، 11:55 ب.ظ
وجب به وجب دنیا را بگرد؛
تمام عاشقانه های دنیا را زیر و رو کن
ناب ترین از این لحظه ها نخواهی یافت......
لایک شده توسط: bahareh
1396/06/08، 11:58 ب.ظ
بوی بهشت می دهد دست دعای مادرم
سجده پس از خدا برم بر کف پای مادرم آتش پاک عشق را دامن شوق می زند در دل خام - سوز من حمد و ثنای مادر ابروی بردباری ام خم نشود به عمر خود بر سر من اگر زند درد و بلای مادرم گر طلبد زمن گهی، سر به اشاره حاضرم جان به دو دست آروم بهر زضای مادرم گرد و غبار حادثه نیست به راه عمر من آب زده تمام شب اشک صفای مادرم مرغ اذان! مخوان که او تا به سحر نخفته است من کنم این سحر ادا فرض قضای مادرم ارزش اشک یک شب اش به ز هزار جان من پس تو بگو ز چه کنم هدیه برای مادرم این من هرزه قاصر فرض ادای خدمتم پس چه جواب می دهم پیش خدای مادرم لایک شده توسط: bahareh
1396/06/09، 12:02 ق.ظ
آن كه بي تابي من ديد و نخفت
هي نوازش كرد و باز هم قصه گفت با صداي ناله ام بيدار گشت با چه لطفي بهرم از جان مي گذشت شيره ي جان داد و آرامم نمود وز شراب عشق در جامم نمود او مرا مي خواست ببيند شاد شاد بر ره خوشبختيم جان مي نهاد هر قدم با پاي خردم گام داشت نطفه هاي معرفت در سينه كاشت او مرا هنگام افتادن گرفت خود ز پا افتاد و من ماندم شگفت كيست او تابنده تر از گوهر است روشني بخش وجودم مادر است چون زبان با لطف نام او گشود كرد ملك بر نام زيبايش سجود زير پاي او كليدي از بهشت كي توان بر وصف نام او نوشت مدينه ولي زاده جوشقان لایک شده توسط: bahareh
1396/06/09، 12:06 ق.ظ
تاج از فرق فلک برداشتن ،
جاودان آن تاج بر سرداشتن : در بهشت آرزو ره یافتن، هر نفس شهدی به ساغر داشتن، روز در انواع نعمت ها و ناز، شب بتی چون ماه در بر داشتن ، صبح از بام جهان چون آفتاب ، روی گیتی را منور داشتن ، شامگه چون ماه رویا آفرین، ناز بر افلاک اختر داشتن، چون صبا در مزرع سبز فلک، بال در بال کبوتر داشتن، حشمت و جاه سلیمانی یافتن، شوکت و فر سکندر داشتن ، تا ابد در اوج قدرت زیستن، ملک هستی را مسخر داشتن، برتو ارزانی که ما را خوش تر است : لذت یک لحظه "مادر" داشتن لایک شده توسط: bahareh
|
|