سلام مهمان عزیز ، اگر این پیغام را مشاهده میکنید به معنی آن است که شما هنوز ثبت نام نکرده اید ! ثبت نام کنید و از تمام امکانات انجمن بهرمند شوید.
اگر قبلا ثبت نام کرده اید وارد شوید
طراحی سایت لاو اسکین
شعرای عشقولانه
#21
تـن تـو آهـنگی است
و تـن من کلمه ای است
که در آن می نـشیند
تا نـغمه ای در وجود آیـد
سروده ی که تـداوم را می تـپد
در نگاهت همه ی مهـربـانی هاست:
قـاصدی که زنـدگی را خبر می دهد.
و در سکـوتـت همه صداها
فـریـادی که بـودن را
تـجربـه می کـند. Smile(17)

resim
نقل قول
لایک شده توسط:
#22
شانه ات مجاب ام می کند
در بستری که عشق
تشنه گی ست
زلال شانه های ات
هم چنان ام عطش می دهد
در بستری که عشق
مجاب اش کرده است. Smile(17)

resim
نقل قول
لایک شده توسط:
#23
کیستی که من
این گونه
به اعتماد
نام ِ خود را
با تو می گویم …
کلید ِ خانه ام را
در دست ات می گذارم…
نان ِ شادی های ام را
با تو قسمت می کنم!
به کنارت می نشینم و
بر زانوی تو
این چنین آرام …
به خواب می روم ؟
کیستی که من
این گونه به جد
در دیار ِ رویاهای خویش
با تو درنگ می کنم ؟ Smile(17)

resim
نقل قول
لایک شده توسط:
#24
آدمک آخر دنیاست بخند
 آدمک مرگ همین جاست بخند 
آن خدایی که تو بزرگش خواندی
 به خدا مثل تو تنهاست بخند 
دست خطی که تو را عاشق کرد 
شوخی کاغذی ماست بخند
 فکر کن درد تو ارزشمند است
 فکر کن گریه چه زیباست بخند
 صبح فردا به شبت نیست که نیست 
تازه انگار که فرداست بخند 
راستی آنچه به یادت دادیم 
پر زدن نیست که درجاست بخند
 آدمک نغمه آغاز نخوان 
به خدا آخر دنیاست بخند   Smile(7)

resim
نقل قول
لایک شده توسط:
#25
من بهایی بیشتر از سوختن پرداختم
از جهانی دل بریدم با تو امّا ساختم
مرکبی جز عشق تاب این هیاهو را نداشت
سوی این فرجام مبهم تا بخواهی تاختم
شهره ی پرهیز بودم روزگاری دورتر
پیش چشمان غزلخیزت سپر انداختم
از یقین کهنه ی دیروزها چیزی نماند
من به پای عشق کافرکیشت ایمان باختم
حیرتم افزودی و بیگانگی آموختی
حال می بینم که آری جز تو را نشناختم
نقل قول
لایک شده توسط:
#26
resim

چرا همیشه گفته میشود . . .
«« سکوت نشانه ی رضایت است »»

چرا نمی گویند :
نشانه ی دردیست عظیم ،
که لب ها رابه هم دوخته است...!!!

چرا نمی گویند : نشانه ی ناتوانی گفتار ،
از بیان سنگینی رفتار افراد است...!!!

چرا نمی گویند : نشانه ی دلی شکسته است که ،
نمیخواهد با باز شدن لب ها از همدیگر،
_صدای شکسته شدنش را نامحرمان متوجه شوند _

پس سکوت همیشه نشانه ی رضایت نیست . . .

"سکوت سرشار از ناگفتنی هاست..."
نقل قول
لایک شده توسط:
#27
لحظه ها را دریاب !
دلم این را می گفت
و به گوشم می خواند
بهتر آن است به فردا نرسد
این شبانگاه که یارم اینجاست
این شب ماه که به جای حسرت
بغلش را تن من پر کرده
و به جای همه ی بالشها
نقش او را خودش ایفا کرده !
شبی از جنس طراوت که در آن
بر دل خسته و غمدیده ی من
نفسش حکم مسیحا دارد
شب که نه روز تر از روز من است
بخت پیروز که گویند همین روز من است
کاش می شد که زمان ایست کند
در شب شاد و تماشایی من
و زمین در ضربان دل من ضرب شود
در شب کامل و رویایی من


این چه رازیست که در پرده چشمان تو خفته ست به ناز ؟

ای که در چهره پر مهر تو جاریست بهار 

از غم عشق تو دل آشفته ست 

و نفس می کشد آرام و صبور 

زیر آوار تب و درد فراق 

پریان در خوابند 

من و اشک و دل و غم بیداریم ! 

گر چه بر  خانه قلب من غم 

بی امان می تازد 

لیک در ظلمت این درد خموش 

شوق دیدار تو تا صبح بهار  

زنده اش می دارد

زنده اش می دارد

 
چه کسی خواهد خواند
 
شعر چشمان تو را
 
که به هر یک مژه بر هم زدنی
 
غزلی نو به سراپرده ی دل می سازد
 
بهتر از من
 
چه کسی خواهد خواند ؟؟؟
 
نقل قول
لایک شده توسط:
#28
باز کن پنجـــــــــره ها را که نسیم
روی بالش پـــــری از قاصدکی
خسته از راهـــــــی سخت
پشت در منتظـــر است 
تا بگوید کـه چـه سان
دل من بیتاب است

نوبهار است به دنیا اما
 
 
در تن خسته من
 
 
عشق در خواب زمستانی سختی مانده ست
 
 
باز کن چشمت را
 
 
تا تنم داغ شود
 
 
زنده و عاشق و تب دار شود
 
 
********
 
 
دل من بارور است
 
 
چند جرعه غزل و یک ، دو ،سه ساغر احساس
 
 
باز کن چشمت را
 
 
تا که نت ، ساز شود
 
 
مطلع شعر من از چشم تو آغاز شود
 
 
********
 
 
باز کن چشمت را
 
 
که جهانی در من
 
 
تشنه ذوب شدن در تپش نگاه توست
 
 
باز کن چشمت را . . .
نقل قول
لایک شده توسط:
#29
دل من دشت وسیعیست به اندازه مهر
که بر آن ، سالی چند
تو ندانسته خدایی کردی !
دل من صادق بود
پاک و یکرنگ و زلال
آن زمانی که تو را
بیشتر از نفسش می طلبید
می توانستی تو
به کلامی سر دل باز کنی
به نگاهی سخن از راز کنی
قصه غصه من کوتاه و
شرح دلدادگی آغاز کنی
می توانستی تو
که غرورت را . . . آه . . .
می توانستی . . . اما ، آیا
دل تو با دل من . . . ؟
آه . . .
بگذار که سربسته بماند این راز
روزها می گذرند . . .
همره این امید
ــ که ــ شاید به جهانی دیگر
 دل تو با دل من ، یکدل و هم پیمان
و تو نیز
خالی از حس غرور
ساده عاشق باشی  . . . !
نقل قول
لایک شده توسط:
#30
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست

بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست…
نقل قول
لایک شده توسط:


موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  شعرای عشقولانه (2) Minerva 23 3,203 1396/09/28، 12:38 ق.ظ
آخرین ارسال: Minerva



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان