سلام مهمان عزیز ، اگر این پیغام را مشاهده میکنید به معنی آن است که شما هنوز ثبت نام نکرده اید ! ثبت نام کنید و از تمام امکانات انجمن بهرمند شوید.
اگر قبلا ثبت نام کرده اید وارد شوید
طراحی سایت لاو اسکین
داستان کوتاه پند آموز رابطه های بی وصله
#1
resim

داشتم برای چندمین بار و چندمین بار زانوی شلوار گرمکن مورد علاقه پسرم رو وصله

میکردم !

نمیفهمیدم از بین چند تا شلوار چرا پیله کرده به این یکی و ول کن نیست

حتی با وجود کهنگی و پارگی بازم دوسش داره و ازش دل نمیکنه !

هر بار که وصله میکردم میدیدم پارگیش بیشتر شده و دوختنش سخت تر

و حاصل کار بی قواره تر از دفعه ی قبل ...

فکر میکردم خریدنش از اولم اشتباه بوده ، نمیدونم چرا دقت نکرده بودم موقع خریدش ؟!!

به زودی پسرم با وجود علاقش به اون شلوار مجبور میشد

ازش بگذره چون دیگه نه قابل وصله زدن بود و نه قابل پوشیدن؛

فکر کردم توی این دنیا چقدر همه چیز شبیه همه چیزه !!

چقدر این شلوار کهنه منو یاد رابطه های کهنه و اشتباهی میندازه ،

که پارگیش و شکاف و درزش روز به روز بزرگتر و بزرگتر میشه ...

رابطه هایی که اشتباه بودنش از اولم معلومه

و ما معلوم نیست چرا خودمون رو ازش بیرون نمیکشیم ؟؟!!

هر بار که درزش باز میشه یه جوری وصلش میکنیم ،

یه روز با یه عذر خواهی نیم بند ،

یه روز با یه لبخند کمرنگ ،

روز دیگه با یه دسته گل ارزون قیمت ...

اما یه روز از همین روزا که خیلی هم دور نیست باید از خیرش بگذریم

روزی که دیگه کار از وصله زدن گذشته ...

روزی که باید حواسمون باشه خیلی هم دیر نشده باشه ...
نقل قول
لایک شده توسط: mraliw ، روشنا ، Kosar2015
#2
خدااااا:(
چقدر قشنگ بود این داستان مهساااا:(
نقل قول
لایک شده توسط:


موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  داستان کوتاه پند آموز خرید یک ساعت کار پدر ! alone 1 844 1397/04/06، 12:12 ب.ظ
آخرین ارسال: mraliw
  داستان کوتاه پند آموز دوستی و محبت mraliw 2 1,063 1396/06/26، 03:57 ب.ظ
آخرین ارسال: alone
  داستان کوتاه پند آموز بوی عطر مادر alone 3 1,190 1396/05/13، 09:56 ب.ظ
آخرین ارسال: Kamelya



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان