انجمن های عاشقانه لاو کده

نسخه‌ی کامل: اشعار عاشقانه (علی قاضی نظام)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3
resim

بیا چند روزی جاهایمان را عوض کنیم!

تو عاشقم شو
و من
بیخیال ترین آدمِ دنیا...

resim


هر شب قبل از خواب،
بی آنکه با خبر باشی،
جولان میدهی در خیالم
گاه با لبخندی گوشه ی لب
گاه با اشکی سرازیر از گونه
به هر جان کندنی شده،
خودَت را نه
خیالت را حبس میکنم در خوابم!
resim

خیلی ها قربانیِ این جمله می شوند؛
"خودت خواستی...میخواستی برنگردی"
و آنوقت است
که دیگر
هیچ وقت به خانه ی اولشان برنمیگردند
resim

مُرَدد بود
بینِ ماندن و رفتن
"اصرار" کردم به ماندن
رفتن را ترجیح داد
"اصرار"
رفتنی میکند آدمها را...
resim

زندگیتان را خالی از آدمهای نصفه
و نیمه کنید!
یک نفر باید باشد
کامل
ناب
همیشه
resim
از یک جایی به بعد
فقط زندگی می کنیم
تا به آدم هایی که ترکمان‌کردند بفهمانیم
که توانستیم بدونِ آنها هم زنده بمانیم
resim

▶ همه چیزمان شرطی شده!
زنگ بزنی، زنگ میزند!
پیغام بدهی، پیغام میدهد!
دلت تنگ شود، دلش تنگ میشود!
فقط این دوست داشتنِ لعنتی ست که شاملِ هیچ بند و تبصره ای نمیشود!
که اگر بفهمد دوستش داری،
بار و بندیلش را جمع میکند و میرود!◀
resim

و من...
که از دلتنگی پاییز می‌ترسم...
resim

"باران"
نمکی ست که روی جای خالی ات میریزد...
عجیب میسوزاند!
resim

یعنی تو هم باران را میبینی و انقدر بیخیالی؟
دلت می آید کنارم نباشی؟
این باران
این آهنگ
این ترافیک
این من
همه و همه تو را میخواهد...
صفحه‌ها: 1 2 3