1397/07/18، 09:39 ب.ظ
1397/07/18، 09:41 ب.ظ
آسمانِ شبهای پاییز حسابش با همه ی شب ها فرق دارد...
"شب بخیر"ها بغض میشوند در آسمان...
بوی خاکِ باران خورده ی اولِ صبح حکایت از همین دارد!
1397/07/18، 09:41 ب.ظ
راستش را بخواهی، آمدم!
هر شب، نه یک بار، نه دو بار
به تعدادِ تمام شب هایِ بعد از نبودنت!
آمدم...
و هر بار این شک به جانم می افتاد
نیستی یا خودت را به نبودن زده ای؟!
اما اینبار صبح که چشم باز کردی،
پشتِ دربِ خیالَت را بخوان..
برایت تا بی نهایت نوشته ام..
جانم، آمدم، به اندازهیِ
تمامِ دقایقی که داشتَمَت..
نبودی اما!
هر شب، نه یک بار، نه دو بار
به تعدادِ تمام شب هایِ بعد از نبودنت!
آمدم...
و هر بار این شک به جانم می افتاد
نیستی یا خودت را به نبودن زده ای؟!
اما اینبار صبح که چشم باز کردی،
پشتِ دربِ خیالَت را بخوان..
برایت تا بی نهایت نوشته ام..
جانم، آمدم، به اندازهیِ
تمامِ دقایقی که داشتَمَت..
نبودی اما!
1397/07/18، 09:43 ب.ظ
دهمین بار بود که از صبح،
خیابانِ ولیعصر را بالا و پایین کردم...
چشم از پیاده رو هایش برنداشتم
مبادا ببینمت
مبادا دستی روی شانه ات باشد
مبادا چتری بالای سرت
مبادا صدای خنده هایت بلندتر از صدای باران باشد
مبادا...
تو تمامِ اینها را با من تجربه کردی!
باور کن دستِ خودم نیست
پای تو که وسط باشد،
میشوم دیکتاتور ترین آدمِ رویِ زمین!
1397/07/18، 09:43 ب.ظ
همه ی "یک طرفه"ها لعنتی اند
خیابان های "یک طرفه"
دوست داشتن های "یک طرفه"
تصمیم گرفتن های "یک طرفه"
رها کردن ها
رها کردن ها
رها کردن های "یک طرفه"
خیابان های "یک طرفه"
دوست داشتن های "یک طرفه"
تصمیم گرفتن های "یک طرفه"
رها کردن ها
رها کردن ها
رها کردن های "یک طرفه"
1397/07/18، 09:45 ب.ظ
▫ ️
نوعِ رفتنِ آدمها را
میتوان از اتفاقی دیدنِ یکدیگر در
کوچهای
خیابانی
کافهای ... فهمید
تمامِ آنهایی که ناگهانی رفتند
همانهایی که اسمشان میشود بیمعرفت
میگردند دنبالِ راه پس کوچه!
میگردند دنبالِ مسیری که مبادا چشمشان بههم گره بخورد
آنهایی که اما منطق پشتِ رفتنشان بوده
سالها هم که بگذرد،
از فاصله ی دور هم دلشان قنج میرود برای هم
قدمهایشان را تندتر برمیدارند
لبخند از رویِ لبشان تکان نمیخورد
اولین کلامشان، دلتنگیست و بس!
و این شیرین ترین تلاقیِ دنیاست
رفتنی اگر شُدید ،
با معرفت بروید .. با منطق!
1397/07/18، 09:46 ب.ظ
تمامِ اتفاقاتِ روی کره ی زمین،
دلیل میخواهد جانم...
از صبح که چشمانت را باز میکنی
تا شب که روی هم میگذاریِشان
باید دلیل داشته باشی...
باور کن باید یک نفر باشد،
که زندگی ات را به جریان بیاندازد...
یک نفر که حدفاصلِ مبدا و مقصدهایت ،
دلَش برایت هزار راه برود!
آنها که یار ندارند
زندگی نمیکنند،
روزمرگی میکنند!
1397/07/18، 09:48 ب.ظ
نیازمندیم
یک نفر باشد
انحصاری ...
? ? ?
قابل انتقال به غیر نباشد
بیاید و
بماند و
بسازد ...
1397/07/18، 09:49 ب.ظ
بیداری...؟
ارسال کننده ی این پیام،دارد جان میکَنَد...
هوایش را داشته باش...
1397/07/18، 09:50 ب.ظ
اصلاً مگر میشود عاشقی نکرد و از دنیا رفت...
خیلی از ما آدمها اصلاً عاشقی نمیکنیم،همه اش عادت است...
عادتِ به دوست داشتن...
عادتِ به تکرار کردن یک سری کلمات بی معنی...
عاشقی که میگویم،منظورم این عشقهای مجازی امروزی نیست...
عشقهایی که با in rel شروع و با block تمام میشوند...
عشقهایی که ساعتی اند...
که از روی عکس انتخاب میکنیم و با عکس بهتر جایگزین میکنیم...
عشق را باید از پدرانمان،مادرانمان،از بزرگانمان یاد بگیریم...
که به ما یاد میدهند رابطه ها را تعمیر کنیم،تعویض نکنیم...