سلام مهمان عزیز ، اگر این پیغام را مشاهده میکنید به معنی آن است که شما هنوز ثبت نام نکرده اید ! ثبت نام کنید و از تمام امکانات انجمن بهرمند شوید.
اگر قبلا ثبت نام کرده اید وارد شوید
طراحی سایت لاو اسکین
داستان کوتاه غمگین فاصله عشق با یک چتر
#1
فاصله عشق با یک چتر...

اولین روز : بارانی را به خاطر داری ؟
غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم....

دومین روز : بارانی چطور ؟
پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم...
سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود !

سومین روز : چطور ؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری !
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد...

چند روز پیش : را چطور ؟ به خاطر داری ؟
که با یک چتر اضافه آمدی...
مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم !

فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو...

پایان...
resim
نقل قول
لایک شده توسط: fatimaw ، Minerva ، alone


موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  داستان کوتاه غمگین سر مزار alone 3 958 1396/06/26، 03:54 ب.ظ
آخرین ارسال: mahboobeh
Heart داستان عاشقانه ی غمگین مریم و علی asra 3 1,067 1396/06/08، 12:31 ب.ظ
آخرین ارسال: fatimaw
  داستان کوتاه غمگین (قرار ملاقات) alone 3 1,152 1396/03/10، 04:04 ب.ظ
آخرین ارسال: mraliw



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان