1396/09/22، 12:05 ق.ظ
فاصله عشق با یک چتر...
اولین روز : بارانی را به خاطر داری ؟
غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم....
دومین روز : بارانی چطور ؟
پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم...
سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود !
سومین روز : چطور ؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری !
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد...
چند روز پیش : را چطور ؟ به خاطر داری ؟
که با یک چتر اضافه آمدی...
مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم !
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو...
پایان...
اولین روز : بارانی را به خاطر داری ؟
غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم....
دومین روز : بارانی چطور ؟
پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم...
سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود !
سومین روز : چطور ؟
گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری !
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد...
چند روز پیش : را چطور ؟ به خاطر داری ؟
که با یک چتر اضافه آمدی...
مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم !
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو...
پایان...