سلام مهمان عزیز ، اگر این پیغام را مشاهده میکنید به معنی آن است که شما هنوز ثبت نام نکرده اید ! ثبت نام کنید و از تمام امکانات انجمن بهرمند شوید.
اگر قبلا ثبت نام کرده اید وارد شوید
طراحی سایت لاو اسکین
یه چیز سنگین به نام (بغض)
#21

جایت خالی ، مردم

هیچ قبرستانی ،بغض های مرا جا نداشت

مرا به دریا دادند

چقدر همه چیز خوب بود،

خیلی خوب بود

دریا می گریست ومن، شسته می شدم

بغض بغض مرا می گریست و من کیف می کردم

دریا ، دلش دریا بود

گریست

گریست و گریست و تمام آبش را گریست

و تمام شد، مرد

مرا به آسمان دادند

چقدر این ستاره ها خوب اند!

خیلی خوبند.

هرشب ، یکی مرا می خواند ومی سوخت

طفلی سه تایی های اکبر، تمام خوشه ی اصغر

یک شب ستاره ای کنار بغض تو ارام سلام کرد

و دوستت دارم های مرا خواند و

نبودن های تو را آب شد

دلتنگی های مرا خواند و

چقدر تو نیستی هایم را آب شد

تمام آرزوهایم را......تمام رویاهایم را......

هرآنچه از خوبی برای تورا خواند و آب شد

ستاره ای که نشان شمال بود

نشان راهی که مرا به سمت وسوی تو می برد

ستاره ای که خاطرات تو بود

بغض کرد - آب شد مرد

مرا به کوه ها دادند

به قله های نجیب برف

به آغوش دره های سبز

( چقدر این زمین سفت خوب است )

چه مغرورها عالی بودند

چقدر حال من بهتر بود

در دره ها انار بود و درقله ها خدا

از بغض های جمعه شروع کردند

از قله های بلند

مشق های شنبه را دره ها می خواند

و بغض های جمعه را ، قله

هی مشق های - تو را و دستخط های مرا

خواندند و خط زدند ، بیچاره قله ها

چقدر شکسته شدند وقتی که بغض های مرا می خواندند

دره از مشق های خط خورده و قله های شکسته پر شد

اما هنوز من مرده بودم

مرا به شن های داغ دادند - به کویرهای سوخته

چقدر این داغی مهربان است!

مثل گاهی خیال آغوش تو،

تمام دردهای مرا گرفت

اول رفتن - تو را گرفتند

یک یک جای پاهایت را

تک تک مسیرهای انتظار آمدنت را سوختند

دانه دانه ....

چقدر همه چیز بهتر بود

هی سنگین می شدند و من هی سبک

بیچاره ریگ های بینوا!

به ابتدای پاییز نرسیده

سیاهپوش - داغ - بغض ها شدند

مرا و تمام بغض های - مرا

سوختند وجزغاله شدند

اما من ، هنوز مرده بودم

وجنازه ام هنوز ویران بود

مرا کجای جهان جا بود؟

کجای گناهم کم بود؟

کجای مرگم مشکی؟

مگر نه این که هر مرده ای را خاک است؟

پس چرا دوباره این جایم؟!

دوباره همین جای ! کنار همان کجایی ، ها

چرا نمی آیی ، ها

بی ماه ، بی دریا ، بی هیچ ستاره برای روشنایی

نشان راه

گفتند باید بخندم .....گریه کنم.......

و هر کاری که بتوانم خود را ، دیوانه کنم

و با بغض کمتری بمیرم....

resim

resim
نقل قول
لایک شده توسط:
#22
بغـــــــــض
یعنی اشکت خشک شه Smile(7)
نقل قول
لایک شده توسط: Kosar2015
#23
گریــــــه شاید زبان ضعـــف باشد
شاید کودکــانه ، شاید بی غــرور
اما هر وقت گونه هــــایم خیس می شـــود
می فهمــــم نه ضعیفم ، نه کودکم ، بلکه پر از احساســـم و بـــغض

resim

resim
نقل قول
لایک شده توسط:
#24
باران که می بارد دلم برایت تنگ می شود
راه می افتم بدون چتر
من بغض می کنم ، آسمان گریه

resim

resim
نقل قول
لایک شده توسط:
#25
جمله “بی تو میمیرم” را هیچوقت باور نکن …
من بی تو هنوز زنده ام ،
زنده ای که روزی هزار بار آرزوی مرگ دارد !

resim

resim
نقل قول
لایک شده توسط:
#26
یه وقت هایی هست
یه چیزی داری که توی گلوت مونده
و دلت میخواد بگی
اما تا میخوای لب باز کنی
ی چیزی جلوتو میگیره
و میگه:
هیس...
این آدما دلتو که شکستن
نذار بغض تو هم بشکنن Smile(7)

resim

resim
نقل قول
لایک شده توسط:
#27
هیس...!
دخترها فریاد نمیزنند...
دخترها عاشق نمی شوند...
دخترها...
دختر ها صبحبت میکنند به اندازه سکوت
بعد بغض به اندازه ه هق
بعد سقوطی به بلندی پرواز

بعد...

دخترها می میرند به شیرینی زندگی...

resim

resim
نقل قول
لایک شده توسط:
#28
~هر از گاهی واس آروم شدن~

~×باید بغض کرد ×~


✗ یه گوشه نشست و ✗

☠بلــــــــــند بلــــــــــــند سیگار کشید ☠

resim

resim
نقل قول
لایک شده توسط:
#29
چه بشکن بشکنی است در این خلوت تنهایی با تو
من بغضم را...تو دلـ♥ـم را

resim

resim
نقل قول
لایک شده توسط:
#30
نفهمیدم چی شد
ذهنم قفل شد،زبونم بند اومد
اما چشمام خیس نشد
هر چی کردم،بهتر نشد که بدتر هم شد...
ترجیح میدادم،زجه بزنم،هق هق کنانم در بیاد
اما نشد که نشد
نفهمیدم توی گلوم چیه
نه غده ای بود،نه چیزی
اما داشتم نابود میشدم
هر بار که میدیدمش
بیش تر و بیش تر میشد
تا این که فهمیدم اسمش بغضه
قربانی بغضم شدم
حرفام رو بغض خورد،سکوت کردم
چشمام خشک موندن،گریه نکردم
ندیدی بخاطر تو،چه بار سنگینی رو دارم تحمل میکنم!
نقل قول
لایک شده توسط: Kosar2015




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان