انجمن های عاشقانه لاو کده

نسخه‌ی کامل: اشعار عاشقانه (محمد علی بهمنی)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
عکس من است این عکس،عکاس کم هنر نیست
حتی منِ من از من ، این گونه با خبر نیست!

عکاس در یقینش یک چهره آفریده ست
شکل منی که در من دیگر از او اثر نیست!
 
حسی سمج به تکرار می گوید این خود توست
لب می گزم : نه ، وهم است وهم است و بیشتر نیست!


باور کنید از من شاعرتر است این عکس

اوهام پیرسالی در دفترش اگر نیست!

من چشم و گوش خود را از یاد برده ام_او

عکس من است هشدار :این عکس کور و کر نیست

روشن ترین دلیلم در قاب بودن اوست

من دربدرترینم ، این عکس دربدر نیست!

درگیر خویش کرده ست ذهن مشوش ام را

این عکس شرح اش اما آسان و مختصر نیست ...!
 
 محمد علی بهمنی
من از چه چیز تو ای زندگی کنم پرهیز
که انعطاف تو، یکسان نشسته در هر چیز
 
تفاهمی است میان من و تو و گل سرخ
رفاقتی است میان من و تو و پاییز
 
به فصل فصل تو معتادم ای مخدر من
به جوی تشنه ی رگ های من بریز بریز
 
نه آب و خاک، که آتش، که باد می داند
چه صادقانه تو با من نشسته ای-من نیز
 
اسیر سحر کلام توام، بگو بنشین
مطیع برق پیام توام، بگو برخیز
 
مرا به وسعت پروازت ای پرنده مخوان
که وا نمی شود این قفل با کلید گریز
 
"محمدعلی بهمنی"
صفحه‌ها: 1 2