انجمن های عاشقانه لاو کده

نسخه‌ی کامل: شعرای عشقولانه
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6
ما کار و دکان و پیشه را سوخته ایم
شعر و غزل و دوبیتی آموخته ایم
در عشق که او جان و دل و دیده ماست
جان و دل و دیده هر سه را سوخته ایم
شب گذشته شتابان به رهگذار تو بودم
به جلد رهگذر اما در انتظار تو بودم
نسیم زلف تو پیچیده بود در سر و مغزم
خمار و سست ولی سخت بی قرار تو بودم
همه به کاری و من دست شسته از همه کاری
همه به فکر و خیال تو و به کار تو بودم
خزان عشق نبینی که من به هر دمی ای گل
در آرزوی شکوفائی و بهار تو بودم
اگر که دل بگشاید زبان به دعوی یاری
تو یار من که نبودی منم که یار تو بودم
چو لاله بود چراغم به جستجوی تو در دست
ولی به باغ تو دور از تو داغدار تو بودم
به کوی عشق تو راضی شدم به نقش گدائی
اگر چه شهره به هر شهر و شهریار تو بودم

اه کج بود نشد تا به دیارم برسم

                                     فال من خوب نیامد که به یارم برسم
بی قراری رسيدن رمق از پایم برد
[b]                                     نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم[/b]
شهریاری پر از اندوه مریم هستم
[b]                                     شاید آخر سر پیری به نگارم برسم[/b]
استخوان سوز سیاهی زمستان شده‌ام
[b]                                     بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم[/b]
عشق هرروز دلم را به کناری می برد
[b]                                     عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم[/b]
مرگ دل‌بستگی آخر دنیای من است
[b]                                     می روم شاید روزی به مزارم برسم[/b]
«لیلا » شدنم دستِ خودم بود #عزیزم

جز من به خدا #عاشقِ دیوانه تری نیست

در هر غزلم عشق نشسته است کنارم

 اما به خدا ذره ای از #تو خبری نیست
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست 
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست 

از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت 
که در این وصف زبان دگری گویا نیست 

بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما 
غزل توست که در قولی از آن ما نیست
resim
خوش به حال اونی که لااقل یکی رو داره وقتی دلش ریش شد بره بغلش بگه بی شعور این اشکا به خاطر تو بود

اونم بگه ای من قربون اون اشکات بیا بغل عمو ببینیمت کی بیبی منو اذیت کرده ؟!

بزنی تو سینه اشو بگی خیلی بی شعوری کاش الان نبودی کاش بد بودی

بگه نگو این حرفو تو آخرش باهاتم خنگول من

بعو هر دو شون قهقه بزنن

هی ...
resim

جلـــــــــــو میــــرن ثــانــیه هـا بـی تــو آروم عزیــــــــــزم
تــو خـــــوبه حـــالتــو من داغــونــو مریــضم...
قــــــــــانــــون نـــــــداره نـــــــــــــه....
نمــیـگــذره اگــــه چشــــامــون نبـــاشـــــــه تـــــــــــر...

resim
ممکن ز "تو"چون نیست که بردارم دل

آن به،که به سودای تو بسپارم دل

گر من به غم عشق تو نسپارم دل

دل را چه کنم بهر چه میدارم دل...

resim
عمقِ ، احسـاسِ مرا ...؟


با قلمت ، ویـــران کــن ....

حسِ خاموش مرا ....

با "نفس"ت بـوران کن ...!

من، فقط نــام تـــو را ....

بــر قلمم حک کردم ...!

با غزلهای خودت ، بار دگـر ...؟

طــوفان کن .......!!!
کاش میشد همدلی را قاب کرد 
شهر غم را خواب کرد
کاش میشد نور چشمان تو را 
ساکن ثابت مهتاب کرد
کاش میشد از این فاصله هم
گرمی دستان تو را احساس کرد Smile(9)
کاش میفهمیدی که خیلی سردی
کاش میفهمیدی برام یه دردی
کاش میشد دیگه دیوونه ات نیستم
کاش میفهمیدی تو هم یه دردی
کاش میشد بازم برگردی
بغلم کنی و بگی:" چقدر سردی
کاش میشد منو با آغوش گرم کنی
کاش می پرسیدی:" چرا پراز دردی؟resim
من دلم می خواهد،بنویسم از عشق
قلمم باش و بگو
دل هر پاره ی کاغذ تنگ است
بویس:
دل هر شیشه مه روی زمینی سنگ است

برای عشق تمنا کن ولی خار نشو
براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده
براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو
 براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه
 براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن 
براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير
 براي عشق وصال كن ولي فرار نكن
 براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن
براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش......

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6